English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (3540 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
underwrite U پذیره نویسی صادر کردن
underwrites U پذیره نویسی صادر کردن
underwriting U پذیره نویسی صادر کردن
underwritten U پذیره نویسی صادر کردن
underwrote U پذیره نویسی صادر کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
subscribe U پذیره نویسی کردن سهام
subscribes U پذیره نویسی کردن سهام
subscribed U پذیره نویسی کردن سهام
subscribing U پذیره نویسی کردن سهام
subscriptions U پذیره نویسی
subscription U پذیره نویسی
prospectus U آگهی پذیره نویسی
postulating U پذیره مسلم فرض کردن
postulates U پذیره مسلم فرض کردن
postulate U پذیره مسلم فرض کردن
postulated U پذیره مسلم فرض کردن
without recourse U عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
issues U صادر کردن
pronounce U صادر کردن
exported U صادر کردن
issue U صادر کردن
issued U صادر کردن
pronounces U صادر کردن
emitted U صادر کردن
emits U صادر کردن
emit U صادر کردن
exporting U صادر کردن
send out U صادر کردن
promulge U صادر کردن
emitting U صادر کردن
export U صادر کردن
pass a sentence U حکم صادر کردن
certificate U گواهی صادر کردن
certificates U گواهی صادر کردن
issue a warning U اخطار صادر کردن
re export U دوباره صادر کردن
to export something [from / to a country] U صادر کردن [به یا از کشوری]
to issue instructions U دستور صادر کردن
to smuggle out U قاچاقی صادر کردن یافرستادن
chartered U پروانه دادن امتیازنامه صادر کردن
chartering U پروانه دادن امتیازنامه صادر کردن
charter U پروانه دادن امتیازنامه صادر کردن
charters U پروانه دادن امتیازنامه صادر کردن
postulates U پذیره
postulating U پذیره
postulate U پذیره
postulated U پذیره
passes U صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
passed U صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
pass U صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
subscriber of shares U پذیره نویس سهام
pascal U زبان برنامه نویسی ساخت یافته سطح بالا که برای میکروها و آموزش برنامه نویسی به کار می رود
procedure U زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان برنامه نویسی تابعی را فراهم میکند
stenography U مختصر نویسی کوتاه نویسی
to register [with a body] U اسم نویسی کردن [خود را معرفی کردن] [در اداره ای] [اصطلاح رسمی]
modula U زمان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از پاسکال که از روشهای برنامه نویسی تابعی و انتزاع داده استفاده میکند
structured programming U برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
to enroll [American English] U خود را اسم نویسی کردن [ثبت نام کردن ]
to sign up U قراردادی را امضا کردن [اسم نویسی کردن]
indorse U پشت نویسی کردن
type write U ماشین نویسی کردن
endorse U پشت نویسی کردن
impanel U نام نویسی کردن
enlistment U نام نویسی کردن
enters U نام نویسی کردن
endorse U فهر نویسی کردن
enlistments U نام نویسی کردن
registers U اسم نویسی کردن
registering U اسم نویسی کردن
to take notes of U خلاصه نویسی کردن از
endorses U پشت نویسی کردن
register U اسم نویسی کردن
endorses U فهر نویسی کردن
endorsing U فهر نویسی کردن
indorse U فهر نویسی کردن
entered U نام نویسی کردن
enter U نام نویسی کردن
enlisting U نام نویسی کردن
indorsation U پشت نویسی کردن
endorsed U پشت نویسی کردن
endorsing U پشت نویسی کردن
enlists U نام نویسی کردن
endorsed U فهر نویسی کردن
matriculating U نام نویسی کردن
back U پشت نویسی کردن
backs U پشت نویسی کردن
matriculated U نام نویسی کردن
matriculate U نام نویسی کردن
matriculates U نام نویسی کردن
enroll U اسم نویسی کردن
enlist U نام نویسی کردن
forth U نوعی برنامه نویسی جهت استفاده در برنامه نویسی وفیفهای
to register U نام نویسی کردن [ثبت کردن ]
recruitment U تجدیدنیرو نام نویسی کردن
to check in U نام نویسی کردن [هتل]
to sign on U برای سربازی اسم نویسی کردن
underwrite policy U بیمه نامه را فهر نویسی کردن
to enrol somebody at a school U کسی را در آموزشگاه ای نام نویسی کردن
pamphleteers U جزوه نویس رساله نویسی کردن
pamphleteer U جزوه نویس رساله نویسی کردن
check-ins U نام نویسی کردن مراسم ورود
check-in U نام نویسی کردن مراسم ورود
check in U نام نویسی کردن مراسم ورود
to enrol somebody U کسی را نام نویسی کردن [ثبت نام کردن] [درفهرست وارد کردن]
c U رقمی در سیستم عدد نویسی مبنای شانزده که متنافر باعدد 21 در سیستم دهدهی است نام یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که مناسب برای حل مسائل است
matriculating U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculates U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculated U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculate U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
to enrol [oneself] for a course U خود را برای دوره ای نام نویسی کردن
bookings U نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
booking U نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
zeroes U پاک کردن محتوای وسیله قابل برنامه نویسی
zero U پاک کردن محتوای وسیله قابل برنامه نویسی
zeros U پاک کردن محتوای وسیله قابل برنامه نویسی
emanates U صادر شدن
outgoing U صادر شونده
issuable U صادر کردنی
emanate U صادر شدن
issuant U صادر کننده
emanating U صادر شدن
emanative U صادر شونده
emanated U صادر شدن
exporters U صادر کننده
issue U صادر شدن
issues U صادر شدن
issued U صادر شدن
exporter U صادر کننده
modular programming U برنامه نویسی پیمانهای برنامه نویسی واحدی
warrantor U صادر کننده warrant
originators U صادر کننده پیام
originator U صادر کننده پیام
issuing bank U بانک صادر کننده
directive U دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
directives U دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
issuing authority [body] U مرجع [اداره] صادر کننده
ago U : صادر شدن پیش رفتن
setl U زبان سطح بالا که برای اسان کردن برنامه نویسی الگوریتم طراحی شده است
summary judgment U حکمی که علیه ضامن صادر میشود
broadcasts U پیامی که در شبکه به همه صادر شود
broadcast U پیامی که در شبکه به همه صادر شود
psephism U حکمی که بموجب رای مجلس صادر میشد
perverse verdict U درمورد نکات قضایی موضوع صادر شود
dock receipt U رسیدی که مسئول لنگرگاه پس ازدریافت کالا صادر میکند
confirming house U موسسه تجارتی واسطه میان خریدار و صادر کننده
apl U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
protesting U واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
protests U واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
judgement dept U بدهی که دادگاه حکم پرداخت انرا صادر نموده است
protested U واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
protest U واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
pl/m U زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود
debenture bond U برگهای که پشتوانه ان فقط اعتبار صادر کننده است سهم قرضه
callable bond U نوعی قرضه که صادر کننده حق بازخرید ان را قبل ازموعد اسمی ندارد
automatic programming U روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
enlists U اسم نویسی کردن سربازگیری کردن سربازگیری
enlist U اسم نویسی کردن سربازگیری کردن سربازگیری
enlisting U اسم نویسی کردن سربازگیری کردن سربازگیری
interrupts U لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
interrupt U لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
interrupting U لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
underwriters U صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
underwriter U صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
report program generator U زبان برنامه نویسی درکامپیوترهای شخصی برای آماده کردن گزارشات تجاری که به دادههای درون فایل , پایگاه داده ها و...امکان شامل شدن میدهد
exparte U قراری که دادگاه به درخواست یکی از اصحاب دعوی و بدون توجه به تمایل دیگری صادر میکند
ticket of leave U سند ازادی مشروط زندانی محکوم به حبس ابد که ازطرف وزارت کشور صادر میشود
compiling U برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compile U برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compiles U برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compiled U برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
interventions U هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
condonation U اغماض و چشم پوشی یکی اززوجین در مورد خلافی که ازدیگری در زمینه وفایف زناشویی صادر شده است
intervention U هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
automatic coding U برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه نویسی خودکار
war crimes U اعمالی راگویند که اگر از سربازان یااتباع دشمن صادر شود درصورت اسیر شدن بخاطرارتکاب انها مجازات خواهندشد
prescript U امر صادر شده تجویز شده
chirography U خط نویسی
edict of emancipation U فرمانی که به تاریخ سوم مارس 1681 به وسیله الکساندر دوم امپراطور روسیه صادر و به موجب ان به "سرفها" یعنی ثلث جمعیت روسیه که فاقدازادی واقعی بودند
conveyancing U قباله نویسی
callings U خوش نویسی
dactyliography U نگین نویسی
mythography U افسانه نویسی
cryptography U رمز نویسی
calligraphy U خوش نویسی
letter paper U کاغذ نویسی
prosaism U مبتذل نویسی
annotation U فهر نویسی
note paper U کاغذ نویسی
annotations U حاشیه نویسی
annotation U حاشیه نویسی
prosaism U نثر نویسی
annotations U فهر نویسی
allegorization U تمثیل نویسی
prolixity U دراز نویسی
report writer U گزارش نویسی
tachygraphy U تند نویسی
endorsement U پشت نویسی
endorsement U فهر نویسی
coding U برنامه نویسی
typing U ماشین نویسی
synonymy U مترادف نویسی
endorsements U فهر نویسی
dramaturgy U فن درام نویسی
enrollment U اسم نویسی
laconism U کوته نویسی
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com